گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

شکوه روشنایی

افق تاریک؛
دنیا تنگ؛
نومیدی توانفرساست.
می‌دانم.


ولیکن
رهسپردن در سیاهی
رو به سوی روشنی زیباست؛

می‌دانی؟


به شوق نور؛ در ظلمت قدم بردار.
به این غم‌های جان آزار؛ دل مسپار!

 

که مرغان گلستان‌زاد؛
- که سرشارند از آواز آزادی -
نمی‌دانند هرگز؛ لذت و ذوق رهایی را.
و رعنایان تن در نور پرورده؛
نمی‌دانند در پایان تاریکی؛ شکوه روشنایی را.


«فریدون مشیری»

نظرات 14 + ارسال نظر
باران سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:44 ق.ظ

همیشه به یاد داشته باش
تا به فراموشی بسپاری
آن چه را اندهگینت می کند
اما ....
هرگز فراموش نکن
به یاد داشته باشی
آن چه را شاد مانت می سازد
آلبرت هوبارد

گاه می گویم:
غم ِ این نیست که دستانم خالی ست،
کاسه ی چشمم لبریز رهایی هاست.

((شفیعی کدکنی))

محیا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:15 ق.ظ http://osyaaan.persianblog.com

سلام.فوق العاده بود. لذت بردم...

فائقه سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:35 ب.ظ http://sahmedelam.persianblog

چرا بی خود و بی جهت باید امید داشته باشم؟

من ندارم سر یأس
با امیدی که مرا حوصله داد ...

سجاد سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:40 ب.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام.
چه زیبا تا کرانه ذهن خود بردست ما را این شاعر؛ ولی اکنون نمی دانم زچه؛ مرا احساس شعر و عشق و مستی بر نمی تابد...

اگر دوریم، اگر نزدیک
بیا
با هم بگرییم
ای چون من تاریک
...
((مهدی اخوان ثالث))

نرگس سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.rozaneh1001.blogsky.com

امیدهاست در نا امیدی من....

من با تاب، من با تب
خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام.
...
((سهراب سپهری))

alisoft® چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:00 ق.ظ http://worlddesigne.persianblog.com

سلام صادق جان خوبی آقا .... چه خبرا . کم پیدایی رفیق ...
البته منم کم آفتابی میشم ... تشکر که اومدی ... موفق باشی .... یا حق

مازیار چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:01 ق.ظ http://www.bohtan.blogsky.com

سلام رفیق عزیزم
زیبا بود سلیقت در انتخاب شعر
لذت بردم
و خوشحال شدم که آپ دیت کردی عزیزم
و خوشحالم کردی که پیشم اومدی و شعر قشنگتو گذاشتی
منم یه چی بگم پس:
جهان راه کوتاهیست
که از دریچه ی امید تو می گذرد
خوش و پاینده باشی تا بعد فلا....

حرفت درست اما
"شبی سردست و بس بیگاه و راهی دورم اندر پیش –
- و من چندان سیه مستم، که گویی زین جهان جستم"*

* شعر از اخوان ثالث

منصور چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:52 ق.ظ http://toranj.blogsky.com

من داشتم راه خودم را میرفتم. خودش افتاد...

آوای من چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:12 ق.ظ http://avayeman.blogsky.com

الله ولی الذین امنو یخرجوهم من الظلمات الی النور

یُخرجوهُم --------- یُخرجُهُم
...

باران چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:19 ب.ظ

بحث طلبگیه دیگه؟!

[ بدون نام ] چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:11 ب.ظ

به شوق نور. نور چیست؟ کجاست. از کجا بعد از تاریکی همیشه روشنایی باشد. از کجا؟؟؟از قرار باید مراجعه نمایم به...تو خوبش رو سراغ داری؟

باران چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:56 ب.ظ

سایه شدم و صدا کردم:
کو مرز پریدن ها ، دیدن ها ؟ کو اوج « نه من » ، دره ی « او »
و ندا آمد : لب بسته بپر .

بی حرف باید
از خم این ره
عبور کرد ...

باران پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:16 ق.ظ

.. یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور ..فراید می شکد

مهم نیست! پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:34 ق.ظ

میاد. همه میگن میادش. ما هم میگیم میاد. خودش هم گفته میاد. اما چه موقعی ؟ هیچکی نمی دونه حتی خودش! ما هم می شینیم تا بیاد. وقتی بیاد ما آزاد می شیم! میاد با یه کوله از سنگ که دیگه بسته نیستند. تازه قفل سنگهای ما هم دستشه! بعدآ با هم میریم و تمام سگ های آزاد روی زمین رو می بندیم. فقط دعا کن که اون روزی که میاد من سگ نباشم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد