گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

باران شهریور ماه هم تو را یاد من انداخت*

باران باشد،

تو باشی،

یک خیابان بی‌انتها باشد

...

                          به دنیا می‌گویم: خداحافظ!

«یغما گلرویی»


*به بهانه‌ی باران ناگهانی امشب، اون توی شهریور ماه !!! 

نظرات 27 + ارسال نظر
فرهاد شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:32 ق.ظ

سلام!

فقط بوش رو شنیدم! لذت درکش رو نبردم! نمی‌دونم چرا نرفتم ببینمش! گاهی حواسم نیست که ... .

خدانگهدار!
موید و موفق باشید!

حالا دفعه‌ی بعد که حواستون بود ...

فرهاد شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:16 ق.ظ

سلام!

"...
اما شعر تو میگه که چشم من
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه؛ آخ اگه بارون بزنه
..."
شهیار قنبری!- هفته‌ی خاکستری

خدانگهدار!
موید و موفق باشید!

به بارانی نگاهم را شرر زن ...

ساحل شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:00 ق.ظ

دیشب با بارون برگشتم...دل هردومون تنگ شده بود

رود شب، حائل بین «من» و «تو»ست
این طرف ساحل بارانی من
آن طرف جلوه ی رؤیایی تو

میلاد شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:14 ق.ظ http://shahr.blogsky.com

من که متوجهش نشدم...بارون که توی شهریور عجیب نیست!

نکنه میخواستی توی شهریور برف بیاد تا تعجب کنی؟!! :))

نرگس و روزنه هاش شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:42 ب.ظ

زیر بارون اونم پا برهنه تو بالکن...زیر نور مهتاب ..ماهی که همش میرفت زیر ابر...هر چی هم نازشو میکشیدی بیرونم نمیومد...دیدن زن همسایه (یکی از پنجره دستشو اورد بیرون گرفت زیر آسمون تر که شد رفت تو ُمیله های پنجره نذاشت سرشو بیاره بیرون)...همه و همه...بوی بارون ...بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب...چرا بارون همیشه آدمو یاد کسانی میندازه که نمیبینیشون دیگه یا نیستن؟؟

ولی وقتی بارون میاد من یاد این چیزا نمیفتم !!!

نرگس و روزنه هاش شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:45 ب.ظ

وب لاگت از اوناییه صادق که من دیر میبندمشون...دلم نمیاد برم...فضاشو خیلی دوست دارم...

فعلا که فضاش با کار نکردن سرور شریف که عکسها رو روی اون گذاشتم، همچین فضای جذابی نداره!!!

صادق شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:55 ب.ظ

سلام
همون طورکه خودت گفتی:
به دنیامی گویم خداحافظ

قدیما می‌گفتم:
دنیا پیاده می‌شم
نگه دار!
اما الان میگم:
دنیا!هر جا خواستی برو.
دیگه برام مهم نیست!

نرگس و روزنه هاش یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:12 ق.ظ

عیدت مبارک آقا:)....
(خودت بهتر میدونی جوابشو چی بگی!!!!)

عید شما هم مبارک! در ضمن جواب کی؟!!!

سجاد یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:42 ق.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام. و می میرم!

"به دنیا می گویم: خداحافظ!" یعنی [اگه تو باشی و ...] دیگه چیزی از دنیا نمی خواهم !!!
مگر چیه عزیز! هنوز جوونیم، آرزو داریم :D

مصطفی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:53 ق.ظ

بدون باران هم میشه از دنیا دل برید

راستی نا لوطی بالاخره جواب ا ین پی ام های مارو ندادی.

کسی نخواست از دنیا دل ببره که حالا بخواد به بهانه ی باران دل از ببره!

هیچکی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:18 ب.ظ http://zooghal.blogsky

یاحق
بارونو دوست دارم هنوز
چون تورو یادم میاره...
پاییز هم کمکم از راه میرسه...
اماچه فایده!
باران باشد و تو نباشی...
من مجبورم زندگی کنم

می‌توان در گریه‌ی ابر، باخیال غنچه خوش بود ...

نرگس یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:47 ب.ظ http://narcissus79.blogsky.com

من فقط بوشو شنیدم
همین هم برام کافیه
باران باشد
من باشم
او باشد
خیابان بی انتها باشد
اما خواهشا چتر هم باشد
من از باران بدون چتر خوشم نمیاد
(میدونم الان کلی میگن چه بی ذوق و سلیقه ای. اما بخدا من از بارون بدون چتر خوشم نمیاد)

زیر بارون راه نرفتی
تابفهمی من چی میگم
تو ندیدی اون نگاه رو
تا بفهمی از کی میگم
چشمای اون زیر بارون
سر پناه امن من بود
سایه بون دنج پلکاش
جای خوب گم شدن بود
...
حالا زیر چتر بارون
بی اون خیس خیس خیسم
...

حاجی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:45 ب.ظ http://choghondar.persianblog.com

سامیلیک ؛ خداییش من عاشق بارونم و قدم زدن زیر بارون . تو پارک طالقانی هم باشیم که دیگه اخرشه ...

این پارک طالقانی هم عجب پارکیه هاااااا ؟!!!

پرنیان یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:48 ب.ظ http://www.breakdown.blogsky.com

ghatre hayee ke residaneshan be zamin, arezooyeshan ast...va che mishetaband be yeki shodan ba khaak...

حس یکی شدن با خاک ... حس جالبیه!

منصور یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:52 ب.ظ http://toranj.blogsky.com

من باشم - تو باشی - به دنیا میگم خداحافظ...
چیز دیگری هم مگه لازمه؟

تو که باشی، همیشه بهار است ...

زهره دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:16 ق.ظ http://asemaneporsetare.persianblog.com

سلام ..قشنگ بود اما منظورش رو نفهمیدم...ولی قشنگ بود...عیدتون مبارک.....قالبتون چه خوش رنگه!!!

محسن دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:52 ب.ظ http://sheydayi.blogsky.com

خیلی خیلی زیبا بود

من سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:49 ب.ظ http://gheiloleh.persianblog.com

باران باشد٬ تو باشی٬ به دنیا می گویم: درود!

هر چند که «باران» این روزها نمی نویسه...

آوای من سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 06:22 ب.ظ http://avayeman.blogsky.com

باران نباشد؛
تو باشی؛
یک خیابان بی انتها هم نباشد
. . .
باز هم به دنیا می‌گویم خداحافظ!!

من اما بیشترین سخن را
در کم‌ترین زمان به تو گفتم
...

نگاه آسمان سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.negaheaseman.persianblog.com

سلام .شباهت جالبی بین اسم وبلاگم با وبلاگ شما دیدم . نوشته هاتون همه گی بوی باران بوی تازگی و بوی حیات می ده همیشه شاداب با نشاط باشید.

کاش می شد آسمانی‌تر شویم
تا که از باران یادش، تَر شویم

نگاه آسمان سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.negaheaseman.persianblog.com

من که خیس خیس شدم

"روح باران را بگو ای تابناک
بحر را سر ریز کن، رگبار کن

جان ما را زین پلیدی ها بشوی!
..."

باران چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:55 ب.ظ

یادش به خیر
پاییز
با آن توفان رنگ رنگ
که بر پا
در دیده می کند .
...

پادشاه فصل‌ها، پائیز ...

ساحل چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:10 ب.ظ

پس چرا آپدیت نمی کنی تنبل؟

نرگس و روزنه هاش چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:34 ب.ظ

حالا چرا سرور ایراد داره/؟مارو بگو موندیم تو خماری!آپدیتت کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو؟؟؟

جناب حاج اقا چغندر پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:08 ق.ظ http://choghondar.persianblog.com

ببینم حقا که تو هم مثه اون دوست اصفهونیت هستی ... نه اپ دیت میکنی !! نه به ما سر میزنی !! نه جواب کامنت ما را میدی !! باشه !!!!! بازم میریم بیرن « دوغ » بخوریم ....

دریا دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:57 ق.ظ http://abee.persianblog.com

جالب و رمانتیک بود ....ولی اگه اینو که میگی رو میداشتی باز هم یه چیز دیگه میخواستی..این خاصیت آدمیزاده است

باران جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:14 ب.ظ

روزهاست :
نه توهستی
نه باران
نه خیابان بی انتهایی که تو آخرش تموم بشه این خستگی ها ...

هنوز مونده تو خداحافظی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد