زیر بارون اونم پا برهنه تو بالکن...زیر نور مهتاب ..ماهی که همش میرفت زیر ابر...هر چی هم نازشو میکشیدی بیرونم نمیومد...دیدن زن همسایه (یکی از پنجره دستشو اورد بیرون گرفت زیر آسمون تر که شد رفت تو ُمیله های پنجره نذاشت سرشو بیاره بیرون)...همه و همه...بوی بارون ...بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب...چرا بارون همیشه آدمو یاد کسانی میندازه که نمیبینیشون دیگه یا نیستن؟؟
من فقط بوشو شنیدم همین هم برام کافیه باران باشد من باشم او باشد خیابان بی انتها باشد اما خواهشا چتر هم باشد من از باران بدون چتر خوشم نمیاد (میدونم الان کلی میگن چه بی ذوق و سلیقه ای. اما بخدا من از بارون بدون چتر خوشم نمیاد)
زیر بارون راه نرفتی تابفهمی من چی میگم تو ندیدی اون نگاه رو تا بفهمی از کی میگم چشمای اون زیر بارون سر پناه امن من بود سایه بون دنج پلکاش جای خوب گم شدن بود ... حالا زیر چتر بارون بی اون خیس خیس خیسم ...
ببینم حقا که تو هم مثه اون دوست اصفهونیت هستی ... نه اپ دیت میکنی !! نه به ما سر میزنی !! نه جواب کامنت ما را میدی !! باشه !!!!! بازم میریم بیرن « دوغ » بخوریم ....
سلام!
فقط بوش رو شنیدم! لذت درکش رو نبردم! نمیدونم چرا نرفتم ببینمش! گاهی حواسم نیست که ... .
خدانگهدار!
موید و موفق باشید!
حالا دفعهی بعد که حواستون بود ...
سلام!
"...
اما شعر تو میگه که چشم من
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه؛ آخ اگه بارون بزنه
..."
شهیار قنبری!- هفتهی خاکستری
خدانگهدار!
موید و موفق باشید!
به بارانی نگاهم را شرر زن ...
دیشب با بارون برگشتم...دل هردومون تنگ شده بود
رود شب، حائل بین «من» و «تو»ست
این طرف ساحل بارانی من
آن طرف جلوه ی رؤیایی تو
من که متوجهش نشدم...بارون که توی شهریور عجیب نیست!
نکنه میخواستی توی شهریور برف بیاد تا تعجب کنی؟!! :))
زیر بارون اونم پا برهنه تو بالکن...زیر نور مهتاب ..ماهی که همش میرفت زیر ابر...هر چی هم نازشو میکشیدی بیرونم نمیومد...دیدن زن همسایه (یکی از پنجره دستشو اورد بیرون گرفت زیر آسمون تر که شد رفت تو ُمیله های پنجره نذاشت سرشو بیاره بیرون)...همه و همه...بوی بارون ...بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب...چرا بارون همیشه آدمو یاد کسانی میندازه که نمیبینیشون دیگه یا نیستن؟؟
ولی وقتی بارون میاد من یاد این چیزا نمیفتم !!!
وب لاگت از اوناییه صادق که من دیر میبندمشون...دلم نمیاد برم...فضاشو خیلی دوست دارم...
فعلا که فضاش با کار نکردن سرور شریف که عکسها رو روی اون گذاشتم، همچین فضای جذابی نداره!!!
سلام
همون طورکه خودت گفتی:
به دنیامی گویم خداحافظ
قدیما میگفتم:
دنیا پیاده میشم
نگه دار!
اما الان میگم:
دنیا!هر جا خواستی برو.
دیگه برام مهم نیست!
عیدت مبارک آقا:)....
(خودت بهتر میدونی جوابشو چی بگی!!!!)
عید شما هم مبارک! در ضمن جواب کی؟!!!
سلام. و می میرم!
"به دنیا می گویم: خداحافظ!" یعنی [اگه تو باشی و ...] دیگه چیزی از دنیا نمی خواهم !!!
مگر چیه عزیز! هنوز جوونیم، آرزو داریم :D
بدون باران هم میشه از دنیا دل برید
راستی نا لوطی بالاخره جواب ا ین پی ام های مارو ندادی.
کسی نخواست از دنیا دل ببره که حالا بخواد به بهانه ی باران دل از ببره!
یاحق
بارونو دوست دارم هنوز
چون تورو یادم میاره...
پاییز هم کمکم از راه میرسه...
اماچه فایده!
باران باشد و تو نباشی...
من مجبورم زندگی کنم
میتوان در گریهی ابر، باخیال غنچه خوش بود ...
من فقط بوشو شنیدم
همین هم برام کافیه
باران باشد
من باشم
او باشد
خیابان بی انتها باشد
اما خواهشا چتر هم باشد
من از باران بدون چتر خوشم نمیاد
(میدونم الان کلی میگن چه بی ذوق و سلیقه ای. اما بخدا من از بارون بدون چتر خوشم نمیاد)
زیر بارون راه نرفتی
تابفهمی من چی میگم
تو ندیدی اون نگاه رو
تا بفهمی از کی میگم
چشمای اون زیر بارون
سر پناه امن من بود
سایه بون دنج پلکاش
جای خوب گم شدن بود
...
حالا زیر چتر بارون
بی اون خیس خیس خیسم
...
سامیلیک ؛ خداییش من عاشق بارونم و قدم زدن زیر بارون . تو پارک طالقانی هم باشیم که دیگه اخرشه ...
این پارک طالقانی هم عجب پارکیه هاااااا ؟!!!
ghatre hayee ke residaneshan be zamin, arezooyeshan ast...va che mishetaband be yeki shodan ba khaak...
حس یکی شدن با خاک ... حس جالبیه!
من باشم - تو باشی - به دنیا میگم خداحافظ...
چیز دیگری هم مگه لازمه؟
تو که باشی، همیشه بهار است ...
سلام ..قشنگ بود اما منظورش رو نفهمیدم...ولی قشنگ بود...عیدتون مبارک.....قالبتون چه خوش رنگه!!!
خیلی خیلی زیبا بود
باران باشد٬ تو باشی٬ به دنیا می گویم: درود!
هر چند که «باران» این روزها نمی نویسه...
باران نباشد؛
تو باشی؛
یک خیابان بی انتها هم نباشد
. . .
باز هم به دنیا میگویم خداحافظ!!
من اما بیشترین سخن را
در کمترین زمان به تو گفتم
...
سلام .شباهت جالبی بین اسم وبلاگم با وبلاگ شما دیدم . نوشته هاتون همه گی بوی باران بوی تازگی و بوی حیات می ده همیشه شاداب با نشاط باشید.
کاش می شد آسمانیتر شویم
تا که از باران یادش، تَر شویم
من که خیس خیس شدم
"روح باران را بگو ای تابناک
بحر را سر ریز کن، رگبار کن
جان ما را زین پلیدی ها بشوی!
..."
یادش به خیر
پاییز
با آن توفان رنگ رنگ
که بر پا
در دیده می کند .
...
پادشاه فصلها، پائیز ...
پس چرا آپدیت نمی کنی تنبل؟
حالا چرا سرور ایراد داره/؟مارو بگو موندیم تو خماری!آپدیتت کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو؟؟؟
ببینم حقا که تو هم مثه اون دوست اصفهونیت هستی ... نه اپ دیت میکنی !! نه به ما سر میزنی !! نه جواب کامنت ما را میدی !! باشه !!!!! بازم میریم بیرن « دوغ » بخوریم ....
جالب و رمانتیک بود ....ولی اگه اینو که میگی رو میداشتی باز هم یه چیز دیگه میخواستی..این خاصیت آدمیزاده است
روزهاست :
نه توهستی
نه باران
نه خیابان بی انتهایی که تو آخرش تموم بشه این خستگی ها ...
هنوز مونده تو خداحافظی !