گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

بیا قد بکشیم !

وقتی که تو دنیای قدکوتوله ها زند

تو کشور قدکوتوله ها،

                         قد کشيدن يادت ميره!*

 

وقتی که تو دنیای قدکوتوله‌ها زندگی کنی و هم‌قدشون نباشی، بدتر خودت اذیت میشی چون همه چی برای اونا ساخته شده و تو که قدت از اونا بلندتره، همه چی برات کوچیکه. دو تا راه داری: یا بذاری بری یه جای دیگه یا اینکه لااقل هم‌قدّ اونا فکر کنی(که این هم بستگی به قدرت تحملت داره). به هر حال اگه همه جا آسمون همين رنگ بود، محكوم به ماندني!وقتی هم كه تو کشور قد کوتوله‌ها زندگی میکنی، هیچکی نیست که بتونی باهاش رقابت کنی، در نتیجه، تو در هر صورت برنده‌ای! برنده‌ای که در نبود حریف اول شده! دیگه قد کشیدنت بی‌معنی میشه! وقتی که بی‌معنی شد، میشی مثل اونا! مثل اونا زندگی میکنی، مثل اونا کار میکنی، مثل اونا غذا میخوری، مثل اونا درس میخونی، دنبال همون چیزایی میری و ميگردي که بقیه دنبالش هستند، ایده‌آل‌هات میشه مثل ایده‌آل‌های بقیه، مثل اونا آرزو میکنی، مثل اونا تفریح میکنی، مثل اونا دنبال دوست و همراه ميگردي و دوستی میکنی، مثل اونا حرف میزنی، صبح از خوابت پا میشی و ميزني بيرون مثل اونا، شب برمیگردی خونه‌ت مثل اونا، کم کم:

اگه داشتی از در یه جايي میرفتی تو و سرت خورد به چارچوب و اصلا نتونستی بری تو، نمیگی چرا چارچوب در کوچیکه، با خودت میگی چرا قدّ ِ من بُلنده و هيكلم بزرگ!

اگه یه جا حرفی زدی که بقیه خوششون نیومد، با خودت میگی که حتماً حرف اشتباهی زدی!

اگه جوری فکر کردی که بقیه اونجور فکر نمی‌کردند، میگردی دنبال اشتباه خودت؛ حتی شک هم نمیکنی که شاید اونا دارند اشتباه فکر میکنند!

اگه خندیدند، فکر نمیکنی که اصلا موضوع خنده داری هست یا نه، تو هم میزنی زیر خنده -بدون اینکه دلیلش رو بدونی-! توی گریه هم، همین طور!

با همون چیزی اندازه ميگيري که بقیه اندازه میگیرند! برات خط‌کشی غیر از خط‌کش کوتوله‌ها وجود نداره که بخوای باهاش چیزی رو متر کنی! در نتیجه، اگه چیزی رو باهاش اندازه گرفتی و اون چیز بزرگتر از اون خط کشه بود، با خودت میگی اون چیز، یه تیکه اضافه داره و وجودش بی معنیه و باید بریدش تا هم قد خط‌کشه بشه! اصلا اندازه‌ای بزرگتر از اون خط کشه رو نمیتونی تصور کنی!

اینجاست که میشی: یه کوتوله‌ی به تمام معنا!

وقتی که «برای توجیه ریختن جوهر، روز را شب هجی می‌کنند.»**؛

وقتی که دیدی دارند اشتباه می کنند و تو گفتی که راهی که دارید میرید، اشتباهه و عوض اینکه بشینند و به حرفت فکر کنند، سريع انگشت اتهام به سمتت می گیرند که تو به چه حقی اصلاً حرف میزنی چه برسه به اینکه بخوای در مورد کار ما اظهارنظر کنی و تازه، میگی که کار ما اشتباه هست؛

وقتی که در جایی زندگی میکنی که هر کاری غیر از فکر کردن خوبه؛

وقتی که ...

ترجیح میدی که اصلا فکر نکنی و حرف نزنی و خودت رو بزنی به بیخیالی؛ شاید رُل ِ این دوستمون (به قول این برنامه های جعبه ی جادو : همکارم) رو که تمثال مبارکش همین کناره، بازی کنی بهتره! همه چی رو راحت قبول کن! وقتی دارند حرف میزنن، تعجب کن (همراه با خوشحالی) که عجب حرف جالبی داری میزنی و این فکر از کجا به اون مخ مبارک خطور کرده؟!! بذار خوش باشند تو خیال خامشون! نه خودت رو اذیت کن، نه اونا رو!

بگذریم...

 

گاليور غول بود يا لی‌لی‌پوتی‌ها کوچيک بودند؟!! ***

 


* و *** : یغما گلرویی (دفتر "زیر سبیل میرغضب" از مجموعه‌ی "بی‌سرزمین‌تر از باد")

** : رابیندرانات تاگور(دفتر شعر "شب‌تاب")

نظرات 31 + ارسال نظر
فرهاد چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:34 ب.ظ

سلام!

"این فکر از کجا به اون مخ مبارک خطور کرده؟!!"

موید و موفق باشید.
خدانگهدار!

از همون جایی که به مخ مبارک شما خطور کرد که از من بپرسید: "این فکر از کجا به اون مخ مبارک خطور کرده؟!!"

باران چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:00 ب.ظ

چه راحت می گذرند از درهای کوتاه ؛
کوتوله گان !!!!

دنیا، دنیای آدمهای هم قدّه! اگه قدت بلندتر بود، باید جلوی هر دری بایستی و خم شی و بعد، رد شی ...

روزنه چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:47 ب.ظ

آخ جون آپدیت جدید....:)

یعنی اینقدر ... ؟!! :))

نارون چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام
من فکر م کنم ماجرای قدها هم مثل همون قصه اسمهاست
حدس میزنم میدونم منظورتون از قد چیه
اما باز میگم
مهم نیست چقدر بلند یا چقدر کوتاهیم
گاهی باید انقدر کوتاه باشیم که با مورچه ها بازی کنیم
گاهی انقدر بلند که به ماه بگیم برو انور هی ویخوری به سرم!
گاهی باید خم شیم گاهی روی چهار پایه بریم و سرک بکشیم
هر چیزی جای خودش
مهم اینکه کی باشه و کجا
و مهمتر اینکه خودمون باشیم
هر چی که هستیم
اونهایی که قد بلندند از ابوهوای بالا بگن کوتاهها هم از همین پایین ها
این میشه زندگی................
التماس دعا

قبلا در جواب دو تا از نظر دوستان توی یادداشتهای قبلی به مناسبتی دیگه این جملات رو از «نیچه» اورده بودم (البته من اصلا نیچه رو نمیشناسم ولی از اون جهت که حرف خوب رو باید از زبون هر کسی که شنید، قبول کرد این گفته ها رو نقل میکنم:)

"بیگانه با خلق
و نیز
سودمند برای خلق ؛
راهم را اینگونه می پویم
گاه آفتاب ، گاه ابر ــ
و هماره بر فراز همین خلق!"

"بایستی دوباره به انبوهه ی مردمان باز آیی
در میان آنان سُفته و سخت می شوی
تنهایی می پوساند
تنهایی تباه می کند ..."

آوای من چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:41 ب.ظ http://avayeman.blogsky.com

و باز هم به این جمله معروف می‌رسیم که:
هر کی خوابه خوش به حالش . . .

خیلی خوشم اومد. فوق‌العاده بود این پست!!

در این بُن‌بست ِ آدم‌کش، ترانه از نفس افتاد ...

روزنه چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:04 ب.ظ

تو یه تاک قد کشیده....

اول اینکه دوستان وبلاگی با وبلاگ دوستان چه فرقی میکنه؟؟؟!!!
میگم صادق جان این الاغه چه آشناست؟؟!!حتا عکسش هم خنده بلب میاره...
(اگه داشتی از در یه جایی میرفتی تو و سرت خورد به چارچوب و اصلا نتونستی بری تو، نمیگی چرا چارچوب در کوچیکه، با خودت میگی چرا قدّ ِ من بُلنده و هیکلم بزرگ! )
این تیکه واقعا دید جالبی در خودش داشت بود...نمیخوام همش تعریف کنم ولی تو با بعضی آپدیتات آدمو غافلگیر میکنی..یه سریال ایرانی بود چند سال پیش پخش میشد یه جاش هنرپیشه میگفت
تو دنیای آدمای کوچیک سعی کن متوسط باشی وگرنه بزرگیتو به کوچیکی میرسونن...والسلام...

من نمی‌خوام بُر بخورم تو آدمای بی نفس!
من نمی‌خوام جون بکنم، اینور میله ی قفس!
من نمی‌خوام مُهره باشم، تو شهر ِشطرنجی ِبد!
من نمی‌خوام راهی بشم، پی ِ چپون ِ نابلد!

نرگس پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:03 ب.ظ http://narcissus79.blogsky.com

یعنی اینقدر انسان انعطاف پذیره و تحت تاثیر محیطه؟؟؟ یا اینکه زود رنگ عوض میکنه و به قول معروف خواهی نشوی رسوا ...
اما خوب جالب میشه اگر مسائل بیخودی رو که متاسفانه داره الان ارزش میشن اینجوری نابود بشن. اما ترس من از اینه که چیزای دیگه ای جایگزین این ارزشها بشن به مراتب بدتر

ترسم از بی رحمی شب نیست
ترسم از دلتنگی فرداست
ترسم از شب مرگی آواز
ترسم از تدفین قُمری هاست

نگاه آسمان پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.negaheaseman.persianblog.com/

اگه نتونستی بیخیال شی چی ؟ اگه در مقابلت یه عالم زشتی بود و تو راهی جز سکوت نداشتی چی ؟ اگه ...

باید دوباره گم بشی،
توی هفته‌های بی‌هدف!
باید بازم خط بخوری،
توی تقویم‌های بی‌شرف!

ساحل پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:49 ب.ظ http://cobra3.blogsky.com

یا شایدم دو دوتا میشه قارتا.......ولی خیلی متنت توپ بود باورکن...ایول.

این کلاغ‌ها هم باید موجودات جالبی باشند؟ نه؟!!!

روزنه جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:41 ق.ظ

پشت یه ژیانه نوشته بود ...ما هم زانتیا...کی به کیه...

روی باک ِ یه کامیون هم نوشته بود: "بخور به حساب من!" :))
(چون «کی به کیه؟!!» بود، اینجور جواب دادماااااا )

دریا/ گل یخ من جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:03 ب.ظ http://mygoleyakh.persianblog.com

سوال جالبیه. چه فرقی می کنه مهم اینه که حتی اگه گالیور غول بود لی لی پوتی های کوچولو تونستند حریفش بشن اما ما آدمای گنده می تونیم حریف غولهامون بشیم.

شاید منظور از اون سول این بود که خود گالیور هم میتونه برای یه سری آدم‌های دیگه، کوتوله باشه! اون وقت دیگه اصلا لی‌لی‌پوتی‌ها دیده میشند؟!!
این تفکر که گالیور خودش میتونه کوتوله باشه، باعث میشه که گالیور هم به بزرگی خودش مغرور نشه...

«مقصد حقیقی، رسیدن به کرانه نیست،
بلکه کمالی‌ست که پایانی ندارد.»

منصور جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:24 ب.ظ http://toranj.blogsky.com

چی بگم والا ! من که خودم از تئوریسین های این نظریه ای هستم که اینجا مطرح کردید...
بله- گاهی اوقات جامعه آدم رو نمیکشه...
بعضی وقتا هم خیال میکنیم که قد بلندیم و بقیه کوتوله
هر چی بریم جلو بیشتر میفهمیم که هیچی نیستیم ( به قول دوست مشترکمان پ..)
اینا خطاب به خودم بود ٬ جسارت نباشه .

جمله ی آخر رو به این خاطر نوشتم که بگم خود نویسنده هم دچار این توهّم نیست که گالیوره و داره تو کشور قد کوتوله ها زندگی میکنه!
آقا ما هیچی که نیستیم، هیچ! اصلا هنوز تو سیبیم، به دنیا نیومدیم!!!
ولی به قول دوست مشترکمون (پ...) اگه نتونی توی کشور قدکوتوله ها زندگی کنی، باید بری توی گاوداری پدرش کار کنیم. لااقل آدم میدونه با یه سری گاو داره سر و کله میزنه که نمیفهمند!!! :))

ـ*ـ*ـ جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:46 ب.ظ http://www.breakdown.blogsky.com

age gofty in jomle mano yade chi mindaze? ..ye mail boxe khali !

vallah mailbox-e ma ham, hamchin por nist

مارکو پلو شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:51 ق.ظ http://marko-poloo.persianblog.com/

سلام مهربان ! این عکس دیگه آخرشه - مار کو پلو آبدیت شد برو آخرین آبدیت ها رو هم ببین دیگه آخر خطه ..........مارکو پلو آخرین نفس هاش رو می کشه !!!!!!!

عزیز دل انگیز! من هم اگه قاطی ... میشدم، خوب نفس های آخر رو می کشیدم!!! :))

فرنو شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:27 ق.ظ http://www.farnoo.persianblog.com

این وضعیت برای من پیش آمده و به شدت ازش رنج می‌برم. اگر بخوام نظرم رو بگم که ... . اگر هم همرنگ جماعت بشم، هم دروغگو هستم، هم احساسی بدتر از آن عکس خواهم داشت.
این جناب گالیور متعادل بود، چون اول سفری به سرزمین کوتوله‌ها داشت، و بعد به سرزمین غولها. ولی مثل اینکه دومیش مورد پسند نبود، بیشتر جاها حذفش کردند.

تو کشور قدکوتوله ها اگه سانسور نباشه، روز کوتوله ها شب نمیشه!

اگه هیشکی حرف ِ ما حالیش نمیشه، بی خیال!
اگه شب رَد نمیشه از پس ِ شیشه، بی خیال!
کُنج ِ چاردیواری ِ رؤیا همیشه مال ِ ماس،
این نفس حتی اگه که آخریشه، بی خیال!

باران شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:03 ب.ظ

وقتی گالیور رفت تو سرزمین غول ها ؛ اونا غول بودن یا گالیور کوتوله ؟ :دی ...
جواب سوال من رو بده منم جواب سوالت رو میدم !!!

هر چی بود، گالیور بین کوتوله ها و غولها حدّ وسط بود!
ولی دیدن غولها برای گالیور خوب بود که بفهمه خودش هم همچین بزرگ نیست...

بارکد یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:35 ق.ظ

سلام مهندس..خوبی آقا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟......
راستش من ترجیح می دم که قدم رو بکشم ولی خوب وقتی دارم با یکی از قد کوتوله ها حرف می زنم دولا بشم...دولا شدن موقتی ولی کوتوله بودن بدبختی.:)

وقتی مجبور باشی همیشه دولا بشی، چی؟!!

بارکد یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:36 ق.ظ

بابا فوق العاده.....:))

[ بدون نام ] یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:21 ق.ظ http://zooghal.blogsky.com

یاحق
به من چه که گالیور غول بود یا لیلیپوتیها کوچیک بودند؟!!
مهم این بود که همان بود که باید می بود...
نه گالیور غول بود نه لیلیپوتیها کوچیک
فکر میکنم شرح صدر خیلی از مشکلات رو حل بکناد
تو کفه ترازو لیلیپوتیها با گالیور برابری میکنند

(به قول این آقای کاووسی) توجه نکردی چی شد!!!
"تو کشور قدکوتوله ها، غول شدن آسونه ولی،
تو این جدال بی حریف، هر چی که باشی، اولی!"
شرح صدر هم خوبه، ولی یه حدی داره! کی گفته که در برابر جهل اطرافیانت باید همیشه شرح صدر داشته باشی! متأسفانه شرح صدر هم از اون واژه هایی است که مفهومش این روزها مسخ شده ...

ع.ش.ق یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:11 ب.ظ http://einshinghaf.persianblog.com

گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداست....

سایه، به سَرسپردگان، هدیه، نقاب می‌دهد!

محمد بازارگان دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:54 ق.ظ http://del-aram.vveblog.com

به به داش صادق گل..آقا چه خبرا..می بینم که بر فراز همه ایی و... :))
"بیگانه با خلق
و نیز
سودمند برای خلق ؛
راهم را اینگونه می پویم
گاه آفتاب ، گاه ابر ــ
و هماره بر فراز همین خلق!"
البته فکر کنم این ترجمه دقیق نباشه و خود شاعر درستش کرده باشه..چون نیچه مغرور ترین آدم بی ادعایی بوده که من میشناسم ..
خوشحالم بعد از مدت ها رخصت ورود به بلاگ اسکای به ما هم داده شد..با تشکر از هیئت فخیمه ی وزیران!

من کی گفتم که بر فراز همه ام! (شدیدا تکذیب میکنم)گفتم اگه آدم اینجوری باشه، خوبه!

سیروس دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:25 ب.ظ

...........
..................
...........
..................
و خدا فهمید که چه دنیایی را آفریده.... پر از تکرار و سکون...
پس آنگاه خدا عشق را آفرید........
و چه کوتاه دید....هیچ از دستش بر نیامد.... پس انسانها و دنیای خود تنها گذاشت .... رفت
سیروس نامه (جلد اول باب هفتم) کی به کیه!!!!

واقعا کی به کیه؟!! تاریکیه دیگه!!! :))

سجاد دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:33 ب.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام. عزیز قد بلند؛ کوتاهی مارو به بلندیه خودت ببخش و دست مارو هم بگیر تا قد بکشیم :)

میتونم به جرأت بگم شما بدترین برداشتی که میشد از این یادداشت کرد، رو کردی ...

وقتی لال بازی تو دنیا یه زبون مشترک شد،
وقتی تو گود ِ حماقت، پهلوونمون فَلَک شد،
وقتی سنجاق ِ خیانت، سهم ِ بال ِ شاپرک شد،
وقتی گفتن ِ سلامُ به سلامت، متلک شد،
میرسی به حرف من!

مارکو پلو دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:02 ب.ظ http://marko-poloo.persianblog.com/

مهندس آبدیت چرا نمی کنی ؟ من آبدیت نکنم یه چیزی تو دیگه چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟

هیچ عجله ای در آپدیت کردن نیست! کمیت مهم نیست، کیفیت مهمه!

نرگس و روزنه هاش سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:39 ق.ظ

من دارم فکر میکنم چرا هممون فکر میکنیم قد بلندیم....!منکه ۱متر و شصت و ...سانتی متر !بیشتر ندارم !شرمنده امکانات نبوده!

شما هم متوجه منظور اصلی این یادداشت نشدی
...
خسته ام از دست دلهایی چنین
پیش پا افتاده تر از خار و خس

ارتفاع بالها : سطح هوا
فرصت پروازها : سقف قفس

خسته از دل، خسته از این دست دل
ای خوشا دلهای دور از دسترس!

(قیصر امین پور)

نرگس و روزنه هاش سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:53 ق.ظ

خسته از دل، خسته از این دست دل
ای خوشا دلهای دور از دسترس!

قفلای خونی صندوقچه‌ی ما
هزارون ساله
گم کرده کلیده...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:32 ب.ظ

یاحق
پس یک: فکر میکنی بی حریفی که نیستی
دو:داری کفر میگی که میگی
سه: شرح صدر یعنی اینکه در برابر جهل اطرافیانت باید ساکت باشی که تو میگی
اگه دروغ میگم خوب بگو دروغ میگی چرا میزنی!؟!؟!؟

عزیز دل برادر! مثل اینکه شما دوزاریت کجه!!!
اول: من نگفتم که بی حریفم، گفتم اگه تو - نوعی- قدت بلند بود و تو همچین جایی باشه، دیگه حریفی نداری. من نگفتم که خودم همچین حالتی برام اتفاق افتاده! (شما اگه جواب به کامنتهای غیر از خودت رو هم میخوندی، این حرف رو نمیزدی!)
دوم : کی گفته که اظهار نظر غلط در مورد یه موضوعی مثل«شرح صدر» کفره؟!! (تازه به نظر تو این اظهار نظر اشتباه هست!!!)
سوم: زیاد سخت نگیر، دیوار میریزه!!!

باران سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:34 ب.ظ

اگه گالیور حد وسط بود پس لی لی پوتی ها کوتوله بودن ...به شرطی که بدونی اون حد وسطه !!!!!!!

به نظرت، توی سراب دانایی این چیزها مشخص میشه یا نه؟

باران یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:20 ق.ظ

نمی دونم میشه یا نه ؟ ..ما فرض می کنیم به امید اینکه سراب نباشه ..به امید اینکه اگه بود بفهمیم ...قبل از اینکه دیر شده باشه ..ما فقط فرض می کنیم .همین !

هر قدم پیش رود، پای افق
چشم او بیند دریایی آب.
اندکی راه چو می‌پیماید
می‌کند فکر که می‌بیند خواب.

«سهراب»

سیامک جمعه 24 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 03:15 ق.ظ http://ta.blogsky.com/

عکس خودته ؟

باران جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:55 ق.ظ

یک سال ژیش این روزها چه دلشوره هایی داشتم این روزها چه دلشوره هایی .
خدا سال بعد رو به خیر کنه !
این روزها خیلی خوب فهمیدم که یا باید کوتوله بود یا حد متوسط !
بلند بودن مقارنه با بیچارگی !
کوتوله ات می کنند .
شک نکن !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد