گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

معنای زندگی

پیش از آن که واپسین نفس را بر آرم

پیش از آن که پرده فرو افتد

پیش از پژمردن آخرین گل


                                  برآنم که زندگی کنم

                                  برآنم که باشم


در این جهان ظلمانی

در این روزگار فاجعه‌آمیز
در این دنیای پر از کینه

نزد کسانی که نیازمند منند

کسانی که نیازمند ایشانم

کسانی که ستایش انگیزند

تا بیابم
تا به شگفت آیم
تا بازشناسم


                      چه کسی هستم
                           چه کسی می‌توانم باشم
                                 چه کسی می‌خواهم باشم

تا روزها بی‌ثمره نماند

ساعت‌ها جان باید

و لحظه‌ها گرانبار شود


هنگامی که می‌خندم

هنگامی که می‌گریم

هنگامی که لب فرو می‌بندم

 
در سفرم به سمت تو
در سفرم به سمت خود
در سفرم به سمت خدا

                               که راهی‌ست ناشناخته، پر خار،
ناهموار


اما می‌خواهم بپیمایم
و نمی‌خواهم به پایان برسانم

بی آن که دیده باشم شکوفایی گل‌ها را

بی آنکه شنیده باشم خروش رودها را

بی انکه به شگفت درآیم از زیبایی حیات

اکنون مرگ می‌تواند فراز آید

        اکنون می‌توانم به راه افتم

                 اکنون می‌توانم بگویم:

                                                    من زندگی کرده‌ام!


*شعر از «مارگوت بیکل» (تلفیقی از ترجمه‌ی «احمد شاملو» و ترجمه‌ی «ندا زندیه» !!!)

نظرات 11 + ارسال نظر
رفـــــــــــــــــــــــــــوزه پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:50 ق.ظ http://partizanha.blogsky.com

عالی بــــــــــــود ...
به دل هر کسی می شینه ...
موفق باشین

نگاه آسمان پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.negaheaseman.persianblog.com/

خیلی قشنگ بود منو یاد یه شعر از فریدون مشیری انداخت با این عنوان : نمی خواهم بمیرم

فائقه پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 08:33 ب.ظ http://sahmedelam.persianblog

بر آنم که پیدا کنم؛و بیندیشم....آنچه را که باید پیدا کنم؛و به آن چه باید بیندیشم!



التماس دعا...!

دریا جمعه 8 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:09 ق.ظ http://abee.persianblog.com

سلام.شعر بسیار زیبایی بود. اکنون منهم میتوانم بگویم:( من زندگی کرده ام).....موفق باشی.

منصور جمعه 8 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 10:57 ب.ظ http://toranj.blogsky.com

شعر را خواندم ولی به عنوان کامنت چیزی به نظرم نمی رسد... معمولا شعرهای بیکل اونهایی که کوتاه بوده قشنگ است.

نرگس شنبه 9 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:35 ب.ظ http://narcissus79.blogsky.com

چه خوب میشد اگه من هم میتونستم داد بزنم که من زندگی کرده ام!
اما حالا که میتونم داد بزنم:
من میخوام زندگی کنم

ـــــــــــ** یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.breakdown.blogsky.com

zendegi sahneye yektaye hinarmandiw mast.. khoram an naghme ke peyvaste be jast...

سجاد یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 09:36 ب.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام. زندگانی زیباست؛ زندگانی...

باران یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:14 ب.ظ

وقتی که مرگ می آید و در گوشم نجوا می کند:
"عمر تو به پایان رسیده است."
بگذار بگویمش:
"من در عشق زیسته ام، نه در زمان!"
خواهد پرسید:
"می خواهی آوازهایت بمانند؟"
خواهم گفت:
" نمی دانم امّا این را می دانم که اغلب هر گاه می خواندم،
جاودانگیم را می یافتم

باران پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 07:28 ق.ظ

اندوه دل
به کردار شب
در لابلای درختان آرام
در آرامش
خاموش می شود .


رابیند رانات تاگور

زهره پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 11:57 ق.ظ http://asemaneporsetare.persianblog.com

شعر خیلی قشنگی بود .... واقعا که با حال و هوای این روزای من جور بود ....... خیلی جالبه که هروقت آدم به یه چیزی فکر میکنه و احتیاج داره خدا براش یه نشونه میفرسته ... مثل همین شعر که برای من فرستاد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد