گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

از تو بجز نامی هیچ نمی‌دانم!

New Page 1

در لحظه‌های تزلزل و تنهايی،

وقتی بيايی

               دست من از وسعت برمی‌خيزد

               و نگاهم بی‌اندک قناعت زمين را می‌گيرد.

 

آه خدايا!

وقتی بيايی

               چگونه در مقابل تو ، ای وای

               برای کدام معصيت به بار نشسته

افسوس‌مند سجده کنم؟

 

دريغا!

از تو بجز نامی هيچ نمی‌دانم!

 

از اين پنجره که پيش روی من نشانده‌ای،

يک شب به خانه من بيا!

خدا!

      دل سرما زده‌ام را

      در قطيفه‌ای از نور بپوشان!

 

«سلمان هراتي»

نظرات 17 + ارسال نظر
باران چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:43 ق.ظ

به ما گفته بودن :
آن کلام مقدس را با شما خواهیم گفت
لیکن به خاطر آن
عقوبتی جان فرسای
را تحمل میبایدتان کرد

عقوبت دشوار را چنان
تاب آوردیم
آری
که کلام مقدسمان ٬ باری
از خاطر گریخت !

شاملو / عقوبت/شکفتن در مه

میان پرنده و پرواز،
فراموشی بال و پر است
...
پرنده در خواب بال و پرش
تنها مانده است
...
سرشاری‌اش
قفس را می‌لرزاند.
نسیم، هوا را می‌شکند:
دریچه‌ی قفس بی‌تاب است.

«سهراب سپهری»

سجاد چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:01 ب.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام. خدایا چنان گمراهیم که کور به نور خورشید وجود تو چراغ در دست به خیال خود راه می جوییم. خدایا اهدنا الصراط المستقیم...

مگذار کورانه و عبث در تاریکی بگردم،
امّا ذهنم را ساکن ِ ایمان به روزی بگردان که برمی دمد
و حقیقت در بی پیرایگی اش نمایان می شود.

«تاگور»

alisoft چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:42 ب.ظ http://worlddesigne.persianblog.com

سلام .....
صادق جان ... خوبی آقا ...
خیلی دلم برات تنگ شده ....
نوشته های زیبایی بود خیلی ..
موزیک قشنگی هم گذاشتی دستت درد نکنه ...
هرجا هسی موفق باشی
یا حق

منصور چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:11 ب.ظ http://toranj.blogsky.com

داخل واژه صبح ٬ صبح خواهد شد.

ای عزیز!
اگر تو دریا را
بازآوری،
افق را
جامه دیگر کنی،
پرنده را به افق برگردانی،
آشیانه را سرور بیاموزی؛
سرود شادی من
زلال ترین آینه ها را
به هیاهو می کشاند.

«سهیل محمودی»

نگاه آسمان پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:13 ب.ظ http://www.negaheaseman.persianblog.com

کیست که به نزدیک تو پناه گرفت و جز تو کسی را آرزو کرد ...

تو پناه منی
آن هنگام که راه ها
با تمام وسعتشان
بر من تنگ می شوند...

[ بدون نام ] شنبه 7 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 08:37 ب.ظ http://Zooghal.Blogsky

یاحق
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی...

زبان خامه ندارد سر بیان فراق ...

«حافظ»

میلاد شنبه 7 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:11 ب.ظ http://shahr.blogsky.com

چطوری برادر...
از بس نتایپیدم یادم رفته چجوری کامنت میذارن..
دلم تنگ شده بود برات..

نگاه آسمان یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:47 ب.ظ http://www.negaheaseman.persianblog.com/

آقا صادق قبلا جواب Commentها را میدادی اونجوری جالب تر بود.

با همه ی شوقی که به کار داریم
هنوز کاری ناکرده می ماند
هنوز کاری ناتمام،
منتظر طلوع خورشید است.

کنار بستر، بر پله،
در آستانه، نزدیک در،
این کار، چون گدایی
تهدیدکنان یا دعاگویان منتظر است.

منتظر است و دور نمی شود؛
منتظر است و نمی شود او را نادیده انگاشت؛
با نگرانی های روز پیشین
هر امروزی را گرانبارتر می سازد.

تا آن که سرانجام،
بار، گرانتر از آن خواهد شد که نیروی ما تحمل تواند کرد،
سنگین چون وزنه ی رؤیاها،
هر جا که می رویم، بر پشت ما گرانی می کند.

و ما از روزی به روزی راه می سپریم
...

«لانگ فلو»

فائقه یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 03:24 ب.ظ http://sahmedelam.persianblog

...الهی آمین!

نم زن بر چهره ی ما
باشد که
شکوفا گردد زنبق چشم،
و شود سیراب از تابش تو،
و فرو افتد.

بینایی ره گم کرد.
یاری کن،
و گره زن نگه ما و خودت با هم
باشد که
تراود در ما، همه تو.

«سهراب سپهری»

ع.ش.ق دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:51 ق.ظ http://einshinghaf.persianblog.com

همین امشب فقط هم بغض من باش....

از بس که گریه نکردم، غرور بغض بشکست ...

«قیصر امین پور»

منصور دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:12 ب.ظ http://toranj.blogsky.com

آپ دیت نمی کنی؟

نرگس سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:34 ق.ظ http://narcissus79.blogsky.com

افسوس
افسوس که میدونم جز نامی نمیدونم اما هیچ تلاشی برای دانستن نمیکنم. وای برمن!!!

مصطفی سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 08:39 ب.ظ

سلام آقا صادق منم مصطفی از وبلاگ آبی و سفید اینقدر بهت سر نزدم که میترسم منو فراموش کرده باشی یه خواهش ازت داشتم یه چند تا پی ام تو یاهو بهت می دم که لطف کنی و به اون ها جواب بدی .
در پناه حق

باران سه‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:32 ب.ظ

سالهاست
به انتظار قطیفه ای نوریم
من جز جرقه ای
هیچ ندیدم .
سالهاست
جرقه خاموش است !!!

(یادم نمیاد از کیه ... شعر هم به جای اون قطیفه ی نور یه کلمه ی دیگه داره .... )

یک اهری پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 03:55 ب.ظ http://1ahari.persianblog.com

من حتی نام را نیز نمیدانم مهربون

باران سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:36 ب.ظ

می دانستم روزی
سر انجام از این راه خواهم گذشت
نمی دانستم تا آن روز
که آن روز امروز است !!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:53 ب.ظ

shayad kheily khoob bashe ke bejoz nami hichi adam azash nadoone..injoori oonio dorost mikone tooye zehnesh ke mikhad....
______vaghty bade in hame vaght adam miad nazar benevise..shayad kheily harf dashte bashe....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد