کتابم را به دور افکن؛
به خود بگو که
اين، تنها يکي از هزاران نگرش ممکن در رويايي با زندگي است.
نگرش خود را بجوي.
آنچه را ديگري نيز ميتواند به خوبي تو انجام دهد، انجام نده.
آنچه را ديگري نيز ميتواند به خوبي تو بگويد و بنويسد، نگو و ننويس.
در درون خويش تنها به چيزي دل ببند
که احساس ميکني در هيچ جا، جز در تو نيست
و از خويشتن، با شکيبايي يا ناشکيبايي،
آه!
موجودي بيافرين که جانشيني برايش متصور نباشد.
(جملات پاياني کتاب «مائدههاي زميني» اثر «آندره ژيد») |
راستی ! چشمه خضر کجاست؟
کم پیدایی برادر..
چنان آدمی باش و چنان زندگی کن که اگر همه چون تو بودند و هر زندگی چون زندگی تو بود این زمین "بهشت" می شد.
فیلیپ بروکنر
agar hich kari mesle man nabashe..roozi khod..khodri ra miafarinam ke shayad hargez tanhayam nagozarad..
با در افکندن خویش به دره
شاید به شناسایی خویش
توفیق یابی !
از اون نوشته هاست که وقتی می خونی لرزشش را در درونت احساس می کنی.ولی منزلگه اول این نیست.یعنی تا رسیدن بهش فکر کنم باید خیلی جلو بود.
آن که دانست؛زبان بست
وانکه می گفت؛ندانست!
یاحق...آندره ژید حتما و حکما راست می گوید...به اندره ژید سلام من را برسان و بگو کتابم را به دور افکن به خود بگو که
این، تنها یکی از هزاران نگرش ممکن در رویایی با زندگی است...
یافتن خود..........من که هنوز نتونستم من واقعی ام رو پیدا کنم هنوز گمشده ام هنوز خیلی مونده به یافتنم به آرامش بعد از یافتنم...
اول بگم که خیلی زیبا بود ... انتخاب خیلی خوبی بود.. و هر کس اگر بتونه خودش رو بشناسه به همین خواهد رسید چون هیچ ۲ انسانی مثل هم نیستند و هرکدام برای هدفی خلق شده اند