|
فکر تو عایق سرمای من است فکر کردم به صمیمیت تو ، گرم شدم خنده کن ، خنده! که با خنده ی تو آفتاب از ته دل می خندد
شرم در چهره ی من داشت شقایق می کاشت سفره انداخته بودیم و کنارش با هم دوستی می خوردیم
حرف تو سنگ بزرگی جلوی پای زمستان انداخت
باز هم حرف بزن ... «عمران صلاحی» |
* به بهانه ی سفیدی زمین در این ساعات ... |
برف می بارد
برف می بارد به روی خار و خارا سنگ
کوه ها خاموس
دره ها دلتنگ
راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ ...
...
...
زندگانی شعله می خواهد
صدا در داد عمو نوروز
شعله ها را هیمه باید روشنی افروز ...
شیش ماه پیش می گفتم: حالا که در دل داغدار تابستان٬ اXنقدر هوا سرد است٬ شاید خیال سپیدی برفهای شش ماه بعد از این٬ دلگرممان کند....برف ایندفعه خیلی شادی آفرین بود....فصلت نو!
یاحق
من برف را دوست میدارم
این عکس زیباست
ومن عکس برف را هم دوست میدارم
خیلی لطیف بود ...
به لطیفی همون برفای سفیدی که اول صبح اولین کسی هستیم که پا میذاریم وسطش... به همون لطیفی و پاکی
چه عکس قشنگی ... من عاشق برف و بارون و زمستونم ... این مطلبتون خیلی به دلم نشست یکی به خاطر اینکه لطیف بود دوم به خاطر اینکه منو یاد یه چیزی انداخت در واقع مثل جواب بود برای یه سوال که در گذشته توی یه روز سرد از یه آدم سرمایی پرسیده بودم یه جواب قشنگ و شاعرانه ... راستی به این دوستان وبلاگی تون سر بزنید از دیدنتون خوشحال میشم
سلام
آقا صادق گل
برف هم نمیاد. دریغ سرما را هم داریم...
حرف تو سنگ بزرگی جلوی پای زمستان انداخت : پس حرف بزن .
چه اهنگ ماااهی!
چقدر عکسها رو به جا و مناسب انتخاب میکنید!
nemidoonam..ehsas mikonam shbe 1 ya 2 e televisione inja..va alan mojrie barname ha miad :D :D
......
hava bass najavanmardane sadrast..
و این برف ها نیز یکی از نشانه های خداست تا ما بفهمیم هنوز فراموش نشده ایم!