گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

راه تو آن خوشتر که بی‌هیاهو و جنجال پیموده شود ...

ای مخاطب شکوه‌های پنهان!

تو اگر نباشی، به که می‌توان گفت حرف‌هایی را که به هیچ‌کس نمی‌توان گفت؟!!

 

ای پرده‌دار عشق‌های پنهان!

دل‌های شکسته را خودت بند باش و رابطه‌های گسسته را تو پیوند باش!

 

ای مونس نجواهای پنهان!

هر که خلوتی با تو ساخت، خود را یافت

و هر که به دیگران پرداخت، هستی‌اش را در ازدحام نفوس باخت.

لذت خلوت با خودت را به ما عنایت کن!

 

ای بخشنده‌ی معصیت‌های پنهان!

به عاصیان پنهان‌کار توفیق ده که

پیش از اتمام دوران صبر تو و شکافتن پرده‌ی ستر تو دست از گناه بشویند

و دهان توبه و پای بازگشت بگشایند!

 

ای بانی مهربانی‌های پنهان!

به ما ظرفیت مهربانی بی‌اجر و مزد عنایت کن!

 

ای مقصد سلوک‌های پنهان!

هر راه که به تو نینجامد، گمراهی است

و هر سفر که به تو منتهی نشود، آوارگی.

هیچ رهروی بی‌مدد تو راه نمی‌رود

و هیچ سالکی بی‌عنایت تو به مقصد نمی‌رسد.

راه تو آن خوشتر که بی‌هیاهو و جنجال پیموده شود.

پس ای خدا مدد!

 

ای حلال مشکلات پنهان!

درمان آن دردها که به هیچ کس نمی‌توان گفت، در دست‌های توست.

ما را محتاج دست‌های درد ناشناس مکن!

 

ای پناه اشک‌های پنهان!

خوشا به حال آنان که اشک را نه بر گونه‌های خویش که بر دامان دست‌های تو می‌بارند.

خوشا به حال آنان که در گریه‌های شبانه، سر بر شانه‌ی تو دارند.

ما را آغوش اجابتی این چنین، عنایت کن!

 

ای عطا کننده‌ی نعمت‌های پنهان!

اگر شب و روز به شکر تو پردازیم، باز از سپاسگزاری نعمات پنهان تو عاجزیم.

عجز ما را بپذیر و ما را در زمره‌ی کفران‌کنندگان نعمت‌های پنهان قرار مده!

 

ای خدای کرشمه‌های پنهان!

لرزش دل‌های عاشق را با نگاه خودت، آرام کن

و ارتعاش پلک‌های خواهش را به کرشمه‌ای قرار ببخش!

 

 

«سید مهدی شجاعی»

نظرات 7 + ارسال نظر
zm یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:16 ب.ظ http://makbes000.persianblog.com

دردم از یار است و درمان نیز هم...

MB یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:19 ب.ظ http://wave...

سلام صادق عزیز
حتما این شب های قدر ما را هم دعا کن..


به یاد پارسال که کوی دانشگاه تهران را
میدویدم~!‌: دی

یادش به خیر!

باران دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:53 ب.ظ

شاد بدانم که اوّل من نبودم تو بودی !


از مناجات نامه ی خواجه عبدالله انصاری !

ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو، ناگفته‌ی ما می‌شنود

تراو چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ب.ظ

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
همت کن
وبگو ماهیها
حوضشان بی آب است...

ای دور از دست!
پر ِ تنهایی خسته است.
گه گاه، شوری بوزان
باشد که شیار پریدن در تو شود خاموش.

منصور جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:17 ب.ظ http://toranj.blogsky.com

این پست به مناسبت شبهای قدره؟

بله، یعنی بهتر بگم : بود … :دی

نرگس شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:50 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

شما هم مثل من کاغذ و قلم برمیدارید سر برنامه جذر و مد؟؟ تنها بخش زیبایش همین است و بس...

سید مهدی شجاعی، تا همین سال های قبل، مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه ی "نیستان" بود. در هر شماره، در صفحات ابتدایی مجله، صفحه ای بنام "مناجات" بود که به قلم خود ایشون بود. در حقیقت، آنچه که ایشون در برنامه ی "جزر و مد" دکلمه می کنند، همون مناجات هاست. اگه به آرشیو "نیستان" دسترسی دارید، خوندن مناجات نامه هاش خالی از لطف نیست.

نرگس یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:00 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

نه متاسفانه دسترسی ندارم اما سعی میکنم پیدا کنم راستش خیلی وقتا عقب می مونم تو نوشتن پی:: ممنون از راهنمایی اتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد