گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

گاهی به آسمان نگاه کن

آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)

خسته از رنج دیروز ...

   من اینک یکسر در تنگنای گذشته‌ی خویشم. امروز هیچ حرکتی از من سر نمی‌زند که «من» ِدیروز موجب آن نباشد. اما آنکه در این لحظه هستم: ناگهانی، ناپایدار، منحصر به فرد، در حال گریز است ...

   آه اگر می‌توانستم از خود بگریزم! از فراز حصاری که احترام به خود مرا بدان مقید کرده است، می‌پریدم. بینی‌ام به روی بادها گشوده شده است. آه! لنگر برداشتن و رفتن، به سوی جسورانه‌ترین ماجراها ... به شرط آنکه پیامدی برای فردا نداشته باشد.

    این واژه در ذهن من نمی‌گنجد: پیامد. پیامد اعمالتان؛ پیامد کار خویشتن؛ آیا باید از خود تنها عاقبتی چشم بدارم؟ عاقبت کار، بدنامی؛ پای نهادن در مسیری از پیش تعیین شده. می‌خواهم که دیگر راه نروم، بلکه بدوم؛ با یک ضربه‌ی زانو، گذشته‌ی خود را پس بزنم و انکار کنم؛ دیگر تعهدی نداشته باشم: زیاده به وعده وفا کرده‌ام! ای آینده، اگر پیمان‌شکن باشی، چقدر دوست خواهم داشت!

    ای اندیشه‌ی من، کدامین نسیم دریا یا کوهسار تو را با خود به پرواز در خواهد آورد؟ ای پرنده‌ی آبی، لرزان و پر و بال کوبان بر روی این صخره‌ی پرت پر نشیب می مانی. تا جایی که زمان حال می تواند تو را ببرد پیش می روی، و از هم اکنون با همه‌ی نگاه خویش خیز بر می داری و به آینده می‌گریزی.

 

    ای پریشانی‌های تازه! پرسش‌های هنوز مطرح نشده! ... از رنج دیروز به ستوه آمده‌ام. تلخی آن را تا به آخر چشیده ام. دیگر بدان اعتقادی ندارم. و بی سرگیجه، بر روی پرتگاه آینده خم می‌شوم. ای بادهای مهلکه، مرا با خود ببرید!

 

« مائده‌های‌ زمینی» اثر «آندره ژید»

.

 

   این مدت که نمی‌نوشتم، همدم من «مائده های زمینی» آندره ژید بود و چه رفیق خوبی هم بود! یه درد مشترک، من و اون رو به هم پیوند می‌داد . خیلی خوشحالم که در اون برهه از زمان این کتاب رو خوندم. کتابی که تا مغز استخوانم رسوخ کرد، همان جایی که پیش‌تر از آن، درد تا اونجا رسوخ کرده بودو آنجا، جاخوش کرده بود. در زمانی که هیچ چیزی برام مهم نبود و هیچ چیزی برام لذت نداشت و هیچ چیزی نمی‌تونست عطشم رو سیراب کنه، «مائده های زمینی» واقعا مائده‌هایی بودند که من رو سیراب کردند و همدم خلوت‌های من بودند -  «من»ی که در اون زمان هیچ کسی رو به خلوتم راه ندادم و حتی سعی در پاک کردن سایه هایی هم داشتم که بر روی این خلوت افتاده بودند - .(کسانی که من رو از نزدیک می‌شناسند، خوب میدونند که اندک بوده‌اند کسانی که من تا به حال آنها را به خلوت خود راه داده‌ام.) این یکی فرق داشت: بی‌سر و صدا و بی‌ادعا و البته بدون دعوت به خلوتم آمد و تا آخر همراهم ماند ...

نظرات 12 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:02 ق.ظ http://rozaneh1001.blogsky.com

عالم تنهاییت پر از شگفتی....

مثل یخ بستن یک موج ...

بچه های اعماق یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:09 ق.ظ http://www.bohtan.blogsky.com

دیگر زشاخ سرو سهی بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل بدور

ای گل بشکر انکه تویی پادشاه حسن با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور

از دست غیبت تو شکایت نمی کنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

گر دیگران به عیش وطرب خرمندوشاد ماراغم نگار بود مایه ی سرور

زاهد اگر بحور و قصور است امیدوار ما را شرابخانه قصور است و یارحور

می خوربه بانگ چنگ ومخورغصه ور کسی گویدتراکه باده مخورگو:هوالغفور

حافظ شکایت ازغم هجران چه می کنی درهجروصل باشدودر ظلمت است نور

ماه پیشونی یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:32 ق.ظ http://mahpishoony.persianblog.com

سلام:
خیلی قشنگ بود ... خیللللللللللللللللللییییییی

علیرضا یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:51 ق.ظ http://mardegharibeh.persianblog.com

سلام مطلب خیلی خوبی بود موفق و پیروز باشی

نیلوفر یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:40 ق.ظ http://axemandar.persianblog.com

سلام.خوشحال میشم به جشن تولدم تشریف بیارین/

مبارک باشه ...

دنیای آبی یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:16 ق.ظ http://diarma.persianblog.com

سلام صادق جان.. میدونی همیشه آدما تو همه شرایطشون یه نشونه هایی از خدا دریافت میکنن.. که بیشتر از همه بهشون کمک میکنه.. وگرنه چرا به قول خودت دقیقا همون موقع که درد به وجودت رسوخ کرد اون کتاب به دستت افتاد.. یا مثلا من این کتابو شاید یکساله که خریدم.. اما هنوز قشنگ نخوندمش.. معلوم نیست که کی میخواد دوای درد من بشه تو یه وادی از زندگی.. در هر صورت خوبه که آدما این نشونه ها رو ببینن.. و بدونن که خدا همیشه به فکرشون هست.. خیلی خوشحال شدم که باهاتون آشنا شدم.. من از وبلاگ مازیار عزیز اومدم اینجا مازیار دوستاشم مث خودش فهمیده هستن.. خب دوست تازه .. همیشه آبی و آسمونی باشی...

کس ندانست که منزلگه مقصود(معشوق) کجاست
آن قدر هست که بانگ جرسی می‌آید

محمد بازارگان یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:28 ب.ظ

سکوت! اونقدر که فراموش کنی توی یک چهار دیواری گیر افتادی، اونقدر که فراموش کنی، فراموش شدی.

به‌دنبال کدوم حرف و کلامی؟!!
سکوتت، گفتن تمام حرف‌هاست ...

باران یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 04:40 ب.ظ

ناتانائیل
بگذار عظمت در نگاه تو باشد
نه در آن چه بدان می نگری

ناتانائیل، همچنان که میگذری، به همه چیز نگاه کن، و در هیچ جا درنگ مکن...

الهام یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:45 ب.ظ http://vahmesabz.blogsky.com

از سهراب برای تصویر
بهتر آن است که برخیزیم
رنگ را برداریم
روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم.

قبول نیست! من دقیقا برای این شعر سهراب یه عکس دیگه پیدا کرده بودم و میخواستم بعدا بنویسمش!!!

سجاد دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:33 ب.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام. می بینم که دوباره برای دنیا دست تکون دادی؛ که دنیا وایسا؛ سوار می شم :))

ما اوچکتیم آقا سجاد!
چه خبر از این مالایایی‌ها !
با فصل تابستون و شرجی بودن هوا چه می‌کنی؟!!!!!!!

الهام دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:34 ب.ظ http://vahmesabz.blogsky.com

خوب اشکال نداره .عکس رو تو بذار من شعر رو دوباره برات می نویسم.( در این جااون ادمکه چت که نیشش بازه رو تصور کن خوب)

عجب !!! ( به همراه اون شکلک که دلش رو گرفته و داره از خنده ریسه میریه )

من دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:27 ب.ظ

سلام

این طبیعی ست که آدم ها کسی رو به خلوتشون راه ندن٬ واگر نه دیگه خلوتی باقی نمی مونه. خوبی کتابهای ادبی هم اینه که هرجوری بخوایی تعبیر می شند...
دیگه اینکه web counter ی که گذاشتید٬ خیلی عذاب آوره. چرا برش نمی دارید؟ واقعا مهمه که بدونی کی از کجا و کی و چرا اومده نوشته هاتو دیده؟ ببخشید اگه دخالت در وبلاگ شخصی شما می کنم٬ اما من به شدت معتقدم این ابزار حریم خصوصی آدم ها رو تحدید می کنند.
امیدوارم web counter نداشته باشی که بیشتر بتونم سر بزنم.

ممنون از تذکری که دادید، ولی نمیدونم که چرا شما دوست دارید که کسی نشناسته‌تون ! (من شما رو از خیلی قبل ترها می‌شناسم.)
ولی به حرفی که زدید ،فکر میکنم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد