| ||
«افلاطون» در رساله ضیافت خویش عشق را از زبان «اریسطو فانوس» چنین بیان میکند: | ||
از وحشت آدمیان چهار پا، در شورای آسمانها غوغا افتاد. خدایان درمانده بودند که آنان را به جا بگذارند یا صاعقه بفرستند و همه را نابود سازند. اما از نابودی آدمیان، زیانی عظیم به خدایان وارد میشد چون دیگر پرستنده و قربانی دهنده نمیداشتند. عاقبت زئوس،خدای خدایان، را فکری به خاطر رسید که دیگران هم پسندیدند: | ||
زئوس بر آن شد که آدمیان را به دو نیم کند تا هم از قدرتمندی آنان بکاهد و هم پرستندههای خود را دو چندان کند. فرمان داد و چنین شد و به زودی آنان را در زمین چنان پراکنده کرد که هر نیمه، نیمهی دیگر خود را گم کرد |
||
و از آن زمان بود که عشق پدید
آمد آرزوی آدمی است که نیمه اصلی خود را که او را کامل میکند، بیابد.
| ||
*یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب / کز هر زبان می شنوم، نامکرر است (حافظ) |
چه باحال بود خوشم اومد ...ولی شاید بیشتر از یه قصه باشه نیمه گمشده آدما کم چیزی نیست یه واقعیت قشنگه که همه هم نمیتونن پیداش کنن مگه اینکه خیلی خوش شانس باشی
تعریف جالبی بود.یعنی مبدع اصطلاح نیمه گمشده افلاطون بوده؟
جستجویی لازم است !
سـلام صـادق عزیز خوبی دلم برات تنگ شده بود من هر موقع وبلاگت رو می بینم یاد جوونیام می افتم . موفق باشی
عجب!...چه قشنگ...راستی من جداً و عمیقا از این عکسایی که میذاری لذت میبرم!
سلام دوست عزیز!
با اجازه ما به دلیل ورشکستگی به وبلاگ دیگری منتقل شدیم(تو ایمیل آدرسش هست!)
برای کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگ سابق بنده یعنی شهرفرنگ رجوع کنید!
با آرزوی بازگشت روزهای خوش برای من و شما!
va vay be oon roozi ke yek sar va 2 pa va 2 daste eshtebah nimeye digarat shavad..che hayoolayee mishe..tarikibi az adam o khers!
وری گود
ye chizi ! migam ma adama, khoobe ke nesfe yeem va in vaze donyast..age hame doobl mishodim chi mishod?!!!!!
در نوشته ی پیشینت شعر جالبی آورده ای.وبلاگت زیبا است،آیا بهتر نیست مطالب جدی تری در آن بنویسی؟
همیشه به همه چیز نگاه کن.باز هم اینجا می آیم. پیروز باشی
فکر میکنم نیمه ی من افتاده ته چاهی ٬ رودخونه ای چیزی ! پیدا نمیشه که نمیشه !!!
ولی من نیمه گمشده ام را پیدا کردم.