-
فال ِ سکوت*
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1384 22:43
هنوز پاره هنوز پارهای از آسمانِ ما آبی بود که ابری...
-
روز بارانی
جمعه 20 آبانماه سال 1384 19:41
روزی سرد است و تیره و حزنآلود؛ باران میبارد و باد در تکاپوست؛ تاک هنوز چنگ خود را از دیوار پوسیده رها نکرده، لیکن به وزش هر تندباد، برگهای خشکیده فرو میریزد و روز تیره و حزنآلود است. زندگی من سرد است و تیره و حزنآلود؛ باران میبارد و باد در تکاپوست؛ اندیشههای من هنوز از گذشته پوسیده چنگ رها نکرده، لیکن امیدهای...
-
اعوذ بجلال وجهک الکریم
دوشنبه 9 آبانماه سال 1384 00:30
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر ِرشته تا نگه دارد پ ناه می برم به جلال ذات بزرگوارت از اینکه ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده ی امشب بر من طلوع کند و باز هم از من در پیش تو گناه یا چیزی که پاداشش بد است، مانده باشد که بدان عذابم کنی.
-
راه تو آن خوشتر که بیهیاهو و جنجال پیموده شود ...
شنبه 30 مهرماه سال 1384 18:43
ای مخاطب شکوههای پنهان ! تو اگر نباشی، به که میتوان گفت حرفهایی را که به هیچکس نمیتوان گفت؟ !! ای پردهدار عشقهای پنهان ! دلهای شکسته را خودت بند باش و رابطههای گسسته را تو پیوند باش ! ای مونس نجواهای پنهان ! هر که خلوتی با تو ساخت، خود را یافت و هر که به دیگران پرداخت، هستیاش را در ازدحام نفوس باخت . لذت...
-
کوچکترین دانه ذرت
جمعه 15 مهرماه سال 1384 22:05
New Page 1 در کورهراه روستا، به گدايی از دری به دری ديگر رفته...
-
فصل جدید
دوشنبه 11 مهرماه سال 1384 11:23
هر دو گمان دارند که حسّی آنی آنان را به یکدیگر پیوند داده است! این گمان زیباست، اما تردید زیباتر است! گمان دارند هرگز چیزی میانشان نبوده است، چرا که یکدیگر را نمیشناختهاند! امّا باید دید، عقیدهی خیابانها، پلکانها و راهروهایی که شاید سالها پیش عبورِ آندو را از کنار یکدیگر دیدهاند در این باره چیست! میخواستم از...
-
به خورشید باور داریم هنوز
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1384 14:36
انيه ثانيهها را مصلوب دقايق کردن و عشق را تلخک...
-
به یاد حسین پناهی (۱)
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1384 13:03
پس اين پس اينها، همه، اسمش زندگي است: دلتنگيها،...
-
عبور
جمعه 7 مردادماه سال 1384 20:31
New Page 1 مزاحم شما شدم ميدانم ! تنها چراغ را روشن ميکنم...
-
سلامی دوباره
یکشنبه 2 مردادماه سال 1384 16:07
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به آفتاب سلامی دوباره...
-
مرغ دریایی
جمعه 6 خردادماه سال 1384 13:07
New Page 1 اين دو روز عمر، مولايي شويد مرغ امّا مرغ دريايي شويد...
-
پرسش
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1384 23:15
از ازل تا به ابد پرسش آدم این است: دست بر میوه ی حوّا بزنم یا نزنم؟ «قیصر امین پور»
-
منزلی در دوردست
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1384 22:17
منزلی در دوردستی هست بی شک هر مسافر را، این چنین دانسته بودم٬ وین چنین دانم. لیک، ای ندانم چون و چند! ای دور! تو بسا کآراسته باشی به آیینی که دلخواه ست. دانم این که بایدم سوی تو آمد، لیک کاش این را نیز میدانستم، ای نشناخته منزل! که از این بیغوله تا آنجا، کدامین راه یا کدام ست آن که بیراه ست. ای برایم، نه به رایم...
-
حرف
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1384 20:22
مثل ناگهان یک شهاب کال تند و رعدناک بیامان در آسمان شکفت و گفت : عمر لحظهای است از بر آمدن تا به آخر ماندن و در این میان کار ما شکفتن است و بس گفت و خاک شد ... » سلمان هراتی «
-
من و شاگردانم
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1384 19:06
تمام شهر، خیابانی است که شاگردانم هر روز با کیفی از عصارهی خورشید از آن میگذرند و مرا از هزار کوچه فاتحانه عبور میدهند . من و شاگردانم آنگاه که درختان پَر میریزند به راه میافتیم تا سبزترین اندیشهها را به مدرسه ببریم آنجا که درختانش داناترین درختان دنیایند. از هشت صبح هزار شقایق ِعاشق از دریچههای قلب من با...
-
باران نیسان
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1384 23:59
تاک را ای ابر نیسان سیراب کن، نِی صدف قطره تا «مِی» میتواند شد، چرا گوهر شود؟!! * نیسان، از ماههای رومی است که بخشی از آن در فروردین و بخشی در اردیبهشت واقع میشود.
-
خوشبختی
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1384 02:17
از روزی که توانستم به خود بقبولانم که نیازی به خوشبختی ندارم، خوشبختی در وجودم آشیان کرد؛ آری، از همان روز که به خود بقبولانم که برای خوشبخت بودن به هیچ چیز نیاز ندارم. گویی پس از آن که تیشه بر ریشهی خودپرستی زدم، بیدرنگ چنان چشمهای از شادی در دلم جوشیدن گرفت که توانستم همهی دلهای دیگر را از آن سیراب کنم. به...
-
قصهی سبز
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1384 22:31
هر درختي در خاک قصه هر درختي در خاک قصهاي شيرين است و...
-
بهار
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 16:42
در رنجی که ما میبریم، درد نه تنها در زخمهایمان، که در اعماق قلب طبیعت نیز حضور دارد. در تغییر هر فصل، کوهها، درختان و رودها ظاهری دگرگونه مییابند، همانگونه که انسان در گذر عمر، با تجربیات و احساساتش تحول مییابد. در دل هر زمستان، تپشی از بهار و در پوشش سیاه شب، لبخندی از طلوع نمایان است. «جبران خلیل جبران»
-
چترمو آتیش میزنم / حریص رگبار توام ...*
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1383 00:48
به هنگام رعد و به هنگام رعد و هنگامهی باران، باغی در به رویم میگشود و با سیبی سرخ میخندید. گفتم: باغی که نثارش در طوفان چنین باشد، در آرامش چه خواهد بود؟!! دریغا در باغ را بسته دیدم به هنگامی که نه رعد بود و نه باران!!! «عمران...
-
چه نفرتآور است ...
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1383 22:29
New Page 1 با آن که ميدانم در پي صبح شب باز خواهد آمد، با اين...
-
شب
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1383 01:57
شبی سردست و بس بیگاه و راهی دورم اندر پیش؛ ومن چندان سیه مستم، که گویی زین جهان جستم ... «مهدی اخوان ثالث»
-
بینایی، ره گم کرد. یاری کن و ... *
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1383 14:46
هر کجا که باشم هر کجا که باشم خدا نور هدایت من است همیشه...
-
راز
جمعه 30 بهمنماه سال 1383 13:59
رازی که خطرکنندگان میدانند در بازی ِ خون ، برندگان میدانند با بال ِ شکسته پرکشیدن هنر است این را همهی پرندگان میدانند «مصطفی علیپور»
-
یک قصه بیش نیست ... *
شنبه 24 بهمنماه سال 1383 19:31
«افلاطون» در رساله ضیافت خویش عشق را از زبان «اریسطو فانوس» چنین بیان میکند: آدمیان نخستین دارای چهار دست بودند و چهار پا و دو سر داشتند با دو صورت در آن. در حرکت، سرعت بسیار و در تن، نیروی فراوان داشتند. چنان تند رفتار بودند که درصدد برآمدند بر آسمانها برآیند و بر خدایان حمله برند. از وحشت آدمیان چهار پا، در شورای...
-
ما در برون پرده ، شده مغرور صد فریب*
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1383 19:51
در سرزمین من، روزنامه لال به دنیا میآید، رادیو کر و تلویزیون کور ... و کسانی که طالب سالم زاده شدن ِ این همه باشند، را لال میکنند و می کُشند ، کر میکنند و می کُشند ، کور میکنند و می کُشند ... در سرزمین ِ من! ... آه ! سرزمین ِ من! « شیرکو بیکس » (شاعر اهل کردستان) * ما در برون پرده، شده مغرور ِ صد فریب / تا...
-
همیشه، جایی،اثری از زندگی
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1383 19:32
تپههای پوشیده از برف؛ درختان پوشیده از برف؛ راههای پوشیده از برف؛ کسی که در میان برف راه خود را به سختی باز میکند؛ نشانهای به جا میگذارد که دعوت میکند به دنبال کردن آن. تپههای پوشیده از برف؛ درختان پوشیده از برف؛ راههای پوشیده از برف؛ و همیشه، جائی، اثری از زندگی ... «مارگوت بیکل»
-
امشب ببین که دست من، عطر تو رو کم میاره ...
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1383 01:23
در شب سرد زمستانی کوره چونان گلی پرپرت کردم تا درونت را...
-
چه کسی ... ؟
پنجشنبه 15 بهمنماه سال 1383 23:37
در شب سرد زمستانی کوره در شب سرد زمستانی کورهی خورشید...
-
ارتفاع پرواز
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1383 18:59
New Page 1 پرنده کوچک من! تو مانند عقاب توانا ساخته نشدهای! چرا بلند پرواز میکنی؟ «نیما یوشیج»