گاهی به آسمان نگاه کن
آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)گاهی به آسمان نگاه کن
آن قدر تشنه هستم که فرصت یکی شدن به قطره های باران نمی دهم . (پرویز شاپور)جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آبان 1384 3
- مهر 1384 3
- شهریور 1384 1
- مرداد 1384 3
- خرداد 1384 2
- اردیبهشت 1384 4
- فروردین 1384 2
- اسفند 1383 5
- بهمن 1383 9
- دی 1383 4
- آذر 1383 3
- آبان 1383 6
- مهر 1383 3
- شهریور 1383 6
- مرداد 1383 9
- تیر 1383 12
- خرداد 1383 10
- اردیبهشت 1383 10
- فروردین 1383 10
- اسفند 1382 11
- بهمن 1382 8
- دی 1382 6
- آذر 1382 9
آمار : 53892 بازدید
Powered by Blogsky
صادق
پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:35 ق.ظ
وبلاگ جالبی داری.
به من هم یه سر بزن. نظر هم بده.مرسی
سلام ...
بهت تبریک می گوییم به خاطر وب لاگ قشنگی که داری همیشه موفق باشی
کاش اون سه تای دیگه رو هم یکی فوت میکرد.......
کاش! «کاش»های من و تو، یک «کاش» باشند، چون آن گاه هست که ...
پر پروازم رو اگه کرفتی سبک بالیم رو ... شرمنده ام ! :) ... (خب گرفتم ؟! )
بالی نیست، آیت پروازی هست.
کس نیست، رشته ی آوازی هست ...
سهم من تو از دریا چقدره؟
هر چه هست، به یک اندازه هست ...
آرزوهایم را به دستان نرم قاصدک می سپارم و حواله ی باد می کنمش...
هرگز مباش چشم به راه
همیشه پای بسی آرزو رسیده به سنگ
...
قاصدک هان چه خبر آوردی !!!
از کجا وز که خبر آوردی.
خوش خبر باشی اما ٬اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی.
انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه زدیار ودیاری!!!
آری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو انجا که تو را منتظرند
قاصدک در دل من همه کورند و کرند.
دست بردار ازاین در وطن خوبیش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ.
با دلم می گوید که دروغی تو دروغ که فریبی تو فریب.
قاصدک هان ٬ولی آخر ای وای راستی ایا رفتی با باد با توام آی کجا رفتی آی راستی آیا ٬جایی خبری هست هنوز ٬مانده خاکستر گرمی جایی ٬در اجاقی طمع شعله نمی بندد ٬خردک شرری هست هنوز
قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می تکند.
م.امید
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم، بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
قاصدک ! از بچگی یه اراد تی به اونها داشتم ! جدی می گم -هر قاصدک یه حدیث تازه است قاصد ک ها برای خودشون یه پامارکو پلو هستن اما من او قاصدک هائی رو بیشتر دوست دارم که می رن کربلا بهشون می گم به حضرت ابو فاضل بگن آقا جون بمولا دلمون ترکید بطلب
بگذار تا زشارع میخانه بگذریم
کز بهر جرعه ای همه محتاج این دریم
طمع شعله نمی بندم ... خردک شرری ...
کبریت های صاعقه پی در پی
خاموش می شود
شب
کمرنگ می شود ...
فکر نو کردن شب باش و سپیده
سلامت تن زیباست
اماپرنده عشق تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند . . .
"ای روح ِ مسکین ِ من
که در کمند ِ این جسم ِ گناه آلود اسیر آمده ای
و سپاهیان ِ طغیان گر ِ نفس، تو را در بند کشیده اند!"*
ای روح ِ مسکین ِ من ...
*شکسپیر
قاصدک...افق تیره ی او نا پیداست...!غمم را...!
گوش کن، جاده صدا می‌زند از دور قدم های تو را.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلک ها را بتکان، کفش به پا کن و بیا...
سلام!
این قاصدک نیس که (سبکبال) می‌پره؛ اون باده٬ که قاصدک رو می‌پرونه. به هر طرف که دلش بخواد. به هر کجا که ... !
موید و موفق باشید!
خدانگهدار!
پرواز با تو باد
گر پر شکسته در باد
آغاز، هر کجا شد
پایان، هر کجا باد
چون پیغام بر از سوی عاشق است به سوی معشوق
چه عکسهای باحالی میزاری ناقلا
چند تا پی ام برات فرستادم منتظر جواب هستم.
مصطفی جان! شرمنده!
این چند روزه سرم واقعا شلوغه!
یادم نرفته. حتما جوابت رو میدم.
به قول شاعر:
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
...
سلام صادق جون خوبی آقا
ای کاش منم یه قاصدک بودم !!!
موفق باشی
یا حق
اگر قاصدک شدی، سعی کن قاصد خبرای خوب باشی!
خیلی زور داره آدم کلی مطلب برای یه نظر در مورد قاصدک تو نوتپد
تایپ کنه اونوقت برق بره و همش بپره...!
مثل خود قاصدک !!!
خوبی صادق جان؟؟؟....کجایی؟؟
علی ای حال، انا فی القوطی
Come and open the ghoooti !!!
زمان چقدر دیر می گذرد ...
من نیز دیرگاهی است که ...